..::هوالرفیق::.. پینوشت صفر: بعد از مدتها شروع کردم به نوشتن، و حرفهای زیادی برای ثبت کردن دارم اما با این پست شروع کردم که کمی دستم گرم بشود. پینوشت دو: اولین بار است که دارم در بیمارستان، آن هم در روز کشیک مینویسم. (کشیک جراحی – بخش کولورکتال) *** ماهِ مرخصی اینترنیام اسفند ماهی بود که گذشت. برایش برنامهریزی کرده بودم که چندین کار را انجام بدهم. یک سری از آنها انجام شد. تعدادی هم ماند برای شنبه و شنبههای …
دسته: نوستالژیا
..::هوالرفیق::.. + سلام، آقای رستگار؟ – سلام، خواهش میکنم، درخدمتم. + از دفتر نهاد رهبری دانشکده خدمتتون تماس میگیریم. توی قرعه کشی سفر مشهد اسم شما در اومده، تمایل دارید شرکت کنید؟ من که قلبم تند تند شروع کرده بود به تپیدن، انگار که امام رضا ع صدام رو شنیده باشه؛ به دقیقه نکشیده بود که گفته بودم: «آقا نکنه با ما قهری صدامون نمیکنی؟!» – ععععع… + هزینه سفر ۵۰ هزارتومن هست و با قطار سفر می کنیم انشاالله، …
..::هوالرفیق::.. صدای باران را خوب میشناسم. ملایم و نرم میبارد. دم دمهای صبح است. از حیاط همسایه بغلی هر از چند مدتی که من آن را ۵ دقیقه تصور میکنم صدای خروسی به گوش میرسد؛. شب قبل، لحاف و تشکم را زیر پنجرهی اتاق انداختهام. چرا که میخواهم با نگاه کردن به تاریکی شب گذر زمان را حس نکنم. سکوت… سکوتی که نمیتوان آن را وصف کرد. این کلمات در وصفش میمانند. اصلاً میدانی؟ واقعاً نمیشود هر چیزی را در قالب کلمات گفت. شاید برای همین …
..::هوالرفیق::.. دوشنبه بود، اولین روز کشیک استیودنتی، با حضور سجاد۱، اینترن صبورمان. روز شلوغ و پر کاری بود؛ یا بهتره بگویم برای تجربه اول این طور فکر میکردم. ۷ نفر ترخیص و ۳ تا انتقال به بخش یا بیمارستان دیگر داشتیم. یعنی ۱۰ تا برگهسبز۲ (Green Sheet) و ۳ تا MCMC. ۲ تا نسخه دفترچه بیمه نوشتم که یکی دو بار تکرار شد و دیگری سه بار نوشته شد؛ شانس آوردم که دفترچه بیمار به اندازه برگه برای نوشتن داشت. نمیدانم چقدر میتوانی اولین روز …
..::هوالرفیق::.. یک روز سر مورنینگ۱ (Morning) رزیدنت۲ به ما گفت که هفته آینده دارد کنگره زنان و مامایی برگزار میشود برای همین اساتید هیچ کدام نیستند. ما هم فکر کردیم کنگره سالانهی OBGYN۳ آلمان! یا یکی از این کشورهای اروپایی هست که پروفسورها دور هم جمع میشوند و مسائل فوق تخصصی را هر چه دقیقتر و بهروزتر بررسی میکنند؛ احتمالا ما هم این هفته تعطیل میشویم که حسابی درس بخوانیم، جون خودمون…! *** جمعه شب پیام آمد که حضور همهی دانشجویان …