..::هوالرفیق::.. – مطمئنی میخواهی این پسر را پیش عمهاش بگذاری؟ من تمام روز داشتم آنها را نگاه میکردم… بدترین مشنگهایی (Muggle) هستند که در زندگیم دیدم! + اینها تنها خانوادهای هستند که برایش باقی مانده… شاید باورش سخت باشد که هنوز هم کسانی هستند که با هری آشنا نیستند، اما این یک واقعیت است. بهتر است همین اول بگویم که تعداد کتابهای داستانی (Fiction) که خواندم بسیار کم هستند و بیشترین حجم مطالعهام بر روی کتابهای غیر داستانی (Non-Fiction) بوده است. اما برای …
پست وبلاگ
..::هوالرفیق::.. در این لحظات همیشه رایحهای فضا را پر کرده است؛ باید فقط یک بار این بو را شنیده باشی تا بدانی چه میگویم؛ این بوی آشنا هم هیجان را در تو زنده میکند؛ و هم نگرانی را در تو بیدار میکند: «در این یک سالی که گذشت چه کار کردی؟» اصلا الان که فکرش را میکنم عجب بویی است؛ لامصب یک معجون کامل هست. آخَر تو را به فکر هم وا میدارد: «امروز چقدر بزرگ شدهای؟ به اندازهی همان یک سال؟ کمتر از آن؟ …
..::هوالرفیق::.. انگار که همین دیروز باشد، صحنهاش کامل جلوی چشمانم هست. با شهریار۱ ویدئو کنسرت گروه آریان را میدیدیم؛در یکی از آهنگهایی که اجرا کردند کریس دیبرگ (Chris DeBurgh) هم در جمعشان بود و یکی از آهنگهای معروفش۲ را میخواندند. توی یکی از آهنگها حرکت دست گیتاریست گروه، به همراه ژست نشستنش و آرامشی که هنگام تکنوازی داشت همهی وجودم را تسخیر کرده بود. اگر بگویم آن قطعه (Track) تکنوازیاش را بیش از هزاربار دیدم و سیر نشدم زیاد هم دور از واقعیت نگفتم (یعنی …
..::هوالرفیق::.. امروز، دومین روز اسکراب بود. خانم «فلانِ فلانی» که ۱۷ ساعت بود داشتیم تلاش میکردیم زایمان کند (NVD) و آخر مجبور شدیم که ببریمش اتاق عمل (OR) برای سزارین… چون اولین حاملگیاش بود و عمل جراحی قبلی نداشت، همه چیز (لایههای شکم و ماهیچهها) به خوبی معلوم بود. ۷ لایه را باز کردیم تا به بچه برسیم: پوست (Skin)، زیرپوست (Subcutaneous)، ماهیچه صاف شکمی (Rectus Abdominis)، صفاق (Peritoneum)، سروز روی رحم (Serous coat of Uterus)، ماهیچه رحم (Myometrium) و در آخر داخلیترین لایه رحم (Endometrium). یک بخیه …
..::هوالرفیق::.. شب حدودای ساعت ۸:۳۰ بود که یکی از اساتید۱ دوست داشتنی بهم پیام داد: «حتما فیلم پچ آدامز رو نگاه کن و به دوستات هم توصیه کن نگاهش کنند.» اتفاقا همون شب یه دو ساعت بعدش یکی از همکلاسیها هم پیام داد که این فیلم رو نگاه کن که اتفاقا یکی از اساتید هم بهمون توصیه کرده! (خودش این ماه اخلاق داشت، باید بپرسم کدوم استاد بهش توصیه کرده) این فیلم بسیار احساسی، در سال ۱۹۹۸ چقدر خوش ساخت بوده و …
..::هوالرفیق::.. هر از گاهی ایمیلهای جالبی از حسین۱ دریافت میکنم. این بار مقدمهی ایمیل از دکتر بهار باستانی بود که آن را به فارسی برگرداندهام: سلااام حسین، گروه طبابت بالینی دانشگاه۲ به صورت ناشناس و کاملا تصادفی یک سری پرسشنامههایی را برای بیمارانی که به درمانگاه مراجعه کردهاند ارسال میکند و از آنها میخواهد با توجه به تجربهای که [در زمان حضورشان در درمانگاه] داشتند به هر آیتم امتیاز دهند؛ این کار برای گرفتن یک بازخورد خوب در جهت ارتقا رفتار حرفهای پزشکان انجام میشود. بهار …
..::هوالرفیق::.. در بخش زنان و مامایی (OBGYN) روزهای دوشنبه معادل دو کشیک به حساب میآید چرا که بیماران اسکجول (Schedule) را در آن روز در بخش میخوابانند و این به آن معناست که این بیماران نوبت عمل دارند، بنابراین آزمایشات و پیگیریهای قبل از عملشان حسابی کار کشیک را زیاد میکند. البته یک نکتهی نانوشتهی دیگر هم دارد و تنها برای آنهایی که در بیمارستان فقیهی هستند صدق میکند: راند روزهای سهشنبه استاد پارسانژاد ساعت ۷:۳۰ صبح! من هم دقیقا …
..::هوالرفیق::.. دوشنبه بود، اولین روز کشیک استیودنتی، با حضور سجاد۱، اینترن صبورمان. روز شلوغ و پر کاری بود؛ یا بهتره بگویم برای تجربه اول این طور فکر میکردم. ۷ نفر ترخیص و ۳ تا انتقال به بخش یا بیمارستان دیگر داشتیم. یعنی ۱۰ تا برگهسبز۲ (Green Sheet) و ۳ تا MCMC. ۲ تا نسخه دفترچه بیمه نوشتم که یکی دو بار تکرار شد و دیگری سه بار نوشته شد؛ شانس آوردم که دفترچه بیمار به اندازه برگه برای نوشتن داشت. نمیدانم چقدر میتوانی اولین روز …
..::هوالرفیق::.. یک روز سر مورنینگ۱ (Morning) رزیدنت۲ به ما گفت که هفته آینده دارد کنگره زنان و مامایی برگزار میشود برای همین اساتید هیچ کدام نیستند. ما هم فکر کردیم کنگره سالانهی OBGYN۳ آلمان! یا یکی از این کشورهای اروپایی هست که پروفسورها دور هم جمع میشوند و مسائل فوق تخصصی را هر چه دقیقتر و بهروزتر بررسی میکنند؛ احتمالا ما هم این هفته تعطیل میشویم که حسابی درس بخوانیم، جون خودمون…! *** جمعه شب پیام آمد که حضور همهی دانشجویان …
..::هوالرفیق::.. امروز استاتوس محمد۱ من را به فکر فرو برد؛ برای جهت دادن به آن آشفته بازار چه کاری از نوشتن بهتر: بدترین چیز تو دنیا وابستگیه، به هر چیز و هر کس اگر وابسته باشی زور میشنوی و نمیتونی کاری کنی. یک روز باید وابستگیها رو برید و به آتیش کشیدشون، اون روز همه باید بترسن ازت! نوشتن متن کامل استاتوس برای رعایت امانت هست؛ نه آنکه با آن موافق (یا مخالف) باشم. متمم هم هر از گاهی بحث و گفت …