نشریه 24+ (مثبت بیست و چهار) | روایت‌های بالینی

دقیقا یادم نیست که از کجا شروع شد، برای همین از همان جایی شروع می‌کنم که الان یادم می‌آید. همه در دفتر فرهنگی دانشکده پزشکی جمع شده بودیم. دکتر آزمند، دکتر باقری و دکتر دشتیانه. فکر می‌کنم هوا هم گرم بود. جلسه در مورد شروع یک کار جدید بود. ایده‌ی این کار جدید از نوشته‌های روایت‌گونه‌ی ما از بیمارستان و دانشکده و بالین سرچشمه می‌گرفت. داستان شروه یک نشریه بود که نه می‌دانستیم هدف آن چیست نه می‌دانستیم قرار است چطور شروع شود و نه می‌دانستیم قرار است چطور ادامه پیدا کند.

یادم هست اولش همه مقاومت داشتیم. می‌گفتیم که «خوب! ما که هر کدوم داریم می‌نویسیم و هر کسی هم مخاطبین خودش را دارد. چه کاری است دیگر؟»

و جواب دادن به: «چه کاریست دیگر؟» خودش حسابی زمان گرفت. نتیجه بر این شد که فعلا این کار را با چند تا از نوشته‌های خودمان شروع کنیم و بازخورد را بگیریم.

وقتی نوبت به انتخاب نوشته‌ها شد، مسائل زیادی پیدا شد. برای همه ما مهم بود که سانسور در کار نباشد، چرا که نشریه یکی از کارکردهای اصلی‌اش را از دست می‌داد: نشان دادن واقعیت‌ها، آنگونه که شایسته‌اش هست. چرا که می‌دانستیم خیلی از تغییرات مهم در آموزش پزشکی با همیت خاطرات و روایت‌ها اتفاق افتاده است. آنجایی که یک مسئول یا سیاست‌گذار این روایت‌ها را می‌خواند و به نظرش می‌رسد برای کاهش رنج آن‌ها، یا ارتقای کیفیت زندگی‌شان بهتر است فلان قانون جدید تصویب یا فلان قانون غلط یا قدیمی اصطلاح یا حذف شود.

ما دوست داشتیم فضای بین کادردرمان، فضای کارآمدتر، همراه با درک متقابل و همدلی بشود. و این لازمه‌اش این بود که ما بتوانیم به هم دیگر گوش بدهیم. خاطرات، داستان‌ها و قصه‌ها همیشه بستر خوبی هستند که خوانده شوند، خواننده را با خود همراه کنند، و فضای قضاوت‌گونه را از ما دور کنند و بیشتر اجازه تفکر بدهند.

همان طور که شهرزاد هزار و یک شب ما، تصمیم گرفت با هزار و یک شب قصه گفتن برای پادشاه، به او فرصت بدهد فکر کند، اول خودش و بعد شهرزاد را بشناسد؛ و من – اغراق‌گونه – فکر می‌کنم که همه چیز از این «شناخت» شروع می‌شود.

***

پوستر نشریه 24+
پوستر و لوگوی نشریه 24+

حالا مجله شماره یک انتشار پیدا کرده و ما ادامه‌ی راه برای‌مان شفاف‌تر شده است. حالا دیگر هیئت تحریریه (editorial board) و راهنمای نویسندگی و نشر (submission guidline) را مشخص کرده‌ایم و انگیزه داریم که قدم‌های بعدی که برای نشریه متصور بودیم را عملیاتی کنیم.

..::در ادامه می‌خواهم مختصری از هیئت تحریریه و راهنمای نویسندگی در مجله بنویسم::..

هیئت تحریریه نشریه 24+ (مثبت بیست و چهار)

خانم دکتر بهار باقری | رزیدنت داخلی دانشگاه علوم پزشکی شیراز

بعضی از لحظات زندگی دانشجویی کاری می‌تونن انقدر پر ابهام، پر ترس، پر شادی، پر اضطراب باشن که نیاز باشه ثبت بشن و به یادگار نگه داشته بشن…
برای خودت در آینده…
و برای آینده‌ی اونایی که ممکنه گذشته تو رو تجربه کنن…

جهت ارتباط مستقیم با ایشان می‌توانید از طریق اکانت تلگرام‌شان اقدام کنید. همچنین خاطرات شخصی خودشان را در پیج اینستاگرامی هم منتشر می‌کنند.

خانم دکتر ریحانه دشتیانه | اینترن دانشگاه علوم پزشکی شیراز

همه چیز از روزی که به عنوان دانشجوی طب پا به درمانستان گذاشت شروع شد، گویا جهان بقچه‌ای از نادانسته‌ها و اعجاب را در آغوشش انداخته بود. زین روی وی در تلاش برای جستن و ساختن خویشتن به قلم روی آورد، واژگان و احساساتش را در هم آمیخت آنچه در دنیای بیرون و درونش جاری بود را در آیینه واژگان به نمایش گذاشت…

جهت ارتباط مستقیم با نویسنده از اکانت تلگرامی‌شان می‌توانید استفاده کنید. همچنین خاطرات شخصی خود را در کانال تلگرامی «پزشکی به روایت من» منتشر می‌کنند.

آخرین نفر هم که خودم هستم. همین!

***

راهنمای نویسندگان جهت چاپ در نشریه 24+

در اینجا صرفا یک توضیح مختصر می‌نویسم:

به طور کلی همه می‌توانند در نشریه خاطرات روایی خود را چاپ کنند. هر کسی که خاطره‌ای از بالین دارد. چه کادردرمان باشد چه بیمار. از عکس، جدول و شعر و نمودار هم می‌شود استفاده کرد؛ و دستمان را برای نوشتن از نظر تعداد کلمات و خلاقیت به نسبت باز گذاشتیم. همچنین تصمیم گرفتیم که مرور و بررسی خاطرات به صورت یک‌سو کور (single-blind) انجام شود. یعنی آن که به صورت ناشناس به دست مرورگران و هیئت تحریریه خواهد رسید که سوگیری اسم نویسنده در انتخاب خاطرات دخیل نباشد.

یک سری توصیه هم برای نویسندگی در آخر راهنما اضافه کردیم، شاید به کمک کسی بیاید.

لینک کانال تلگرامی نشریه 24+ | لینک دانلود راهنمای نویسندگی (تلگرام) | لینک دانلود راهنمای نویسندگی (مستقیم)

..::لینک دانلود فایل به زودی قرار خواهد گرفت::..

1 دیدگاه روشن نشریه 24+ (مثبت بیست و چهار) | روایت‌های بالینی

  • نیت و کار بنظر میرسه زیبا باشه…خودم شخصا در کانال های تلگرامی که تجربیات شخصی خودشون رو بچها میزاشتن عضو بودم، اما یعد از مدتی از کانال خارج میشدم چون احساس میکردم کانال یا پیج تبدیل شده به محلی برای ” غر زدن ” ، اغراق کردن ” ، و حتی توهین به شخص و موقعیت فردی که راوی داستان بود ( برای مثال و فقط یک مثال برای اینکه روشن تر شه ” …. مغزمو خر گاز گرفت که اصرار کردم پزشکی بخونم”)…خودم بعنوان عضوی از کادر درمان با مشکلاتی که بچها ازش صحبت میکردن درگیر بودم ولی بجای اینکه بهم کمک کنه که بخوام احساس بهتری داشته باشم از بیان تجربیاتم و بقول خارجیا relieve کنم ، بیشتر احساس ” بدبختی ” میکردم که اصلا چرا این مسیر شغلی رو انتخاب کردم!!!
    البته با نویسنده های این نشریه دورادور و مجازا آشنا هستم ، ولی دوست دارم انرژی که سر این نشریه میزارید فیلتری جهت ” سیاه نمایی” یا ” صرفا جهت انتقال احساسات بد و منفی ” بزارین. کمک میکنه که نشریه به رسالتش عمل کنه و افراد رو برای بیان هرچه بهتر تجربیاتشون بخودش جذب کنه…

دیدگاه خود را بنویسید:

آدرس ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.

فوتر سایت

سایدبار کشویی

آخرین دیدگاه‌ها

آخرین مطالب دوستانم